اين خطه مقدس ، از ازل مقدس نبوده بلكه آدمهايي كه آدم بودن اونو مقدس كردن. نخ و پارچه دوا نيست ولي وقتي با يوسف همنشين ميشه كورو بينا ميكنه . خاك هم در همنشيني با آدم آسموني ، آسموني ميشه .
كاشكي منم آدم بشم تا هرجا ميرم همونجا مقدس بشه . كاشكي منم همنشين يوسف زهرا بشم تا چشم دلم بينا بشه .
قَدْ جَاءكُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا
بميريد!...
در اين عشق بميريد!...
در اين عشق چو مرديد
همه روح پذيريد...
سيد محسن عزيز
كداميك از امامان معصوم (عليهم السلام) براي آغاز ولايت ، امامت و زعامتشان كه اتفاقا دقيقا مصادف است با لحظه شهادت پدر بزرگوارشان خوشحالي و شادماني كرده اند كه ما شيعيان بكنيم .
اصولا مگر حضرت عسگري با فرزند بزرگوارشان مهدي (عليهما آلاف التحية و الثناء) كمترين تفاوتي در مقام و منزلت دارند كه براي جايگزين شدن هر يك نياز به شادماني باشد ؟
البته من و شما ميدانيم كه دليل شادي 9 ربيع الاول چيز ديگري است .
ولي اين شادي نيز در عصر حاضر نبايد بروز خارجي داشته باشد به همان دليلي كه وجود مقدس امير المؤمنين(ع) پس از مرگ خليفه دوم شادماني نكرد و جشن نگرفت .
مولاي ما علي (عليه االسلام) آنقدر بزرگوار و با عظمت بود كه بر سر نعش دشمن خويش (طلحة) كه به دست خود او كشته شده بود ، گريست .
ما شيعيان بايد در عمل شيعه باشيم و هشيار باشيم كه فضاي روزگار و اوضاع زمانه ما را با خود به جايي كه علي نميخواهد نبرد .
اللهم وفقنا لما تحب و ترضي
به نام حضرت دوست
نهم ربيع الاول
سالروز آغاز ولايت و امامت و زعامت
آخرين سحاب رحمت و يگانه ذريه ذخيره دودمان آل طاها،
حضرت مهـدي مـوعـود (عج)
بر منتظران و چشم انتظــاران ظهــور تبريك و تهنيت باد.در پناه حضرت دوست
دلبري برد از دلم دل را ندانم چون كنم
ديده را در حسرت رويش ز خون جيحون كنم
كي شود اين بي دل غم ديده صاحب دل شود
تا به شكر وصل دل جان را زتن بيرون كنم
به نام حضرت دوست ...
آفتاب، کجا توان آن دارد که خويشتن را به پاي تو افکند و از شرم آب نشود؟
زمين، بدون حضور تو چگونه سر سبزي خواهد يافت؟
ماه، کي مي تواند در برابر رخساره ات دم از تجلي و زيبايي و دلپذيري بر آورد؟
سرو، چگونه مي تواند در مقابل بلنداي قامتت، سر بر افرازد؟
شمع، آيا بجز شاهدي بر جمال دلاراي توست؟
گل را آيا آن توان و شکيب هست که در پيشگاه تو به خود نمايي و دلبري بپردازد؟
پروانه را، مگر جز پرواي رؤيت روي محبوب جز ديدار روي زيباي تو عشق ديگري در سر است؟
بلبل سرمست جز نواي نام تو را بر زبان تواند داشت؟
اي حسن ناز فلک! تمامي خوبي! اي ماه روشن هستي! از پردة غيبت در آي تا نگاه سر سبزي و طراوت و زايندگي و نعمت را به کوهپايه هاي انساني و فراخناي جهاني نثار کند.
سلام بزرگوار .....
عاشقان حضور پس از مدت ها تاخير به روز شد ........
در پناه حضرت دوست ....
ميدوني چرا اينجوريه؟ چون
مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاك.......آدم آورد در اين دير خراب آبادم
منم هروقت به آسمون شب نگاه ميكنم اونچنان از خود بيخود ميشم كه ميترسم قالب تهي كنم. چون ميدونم زميني نيستم. بايد برم. هممون بايد كوچ كنيم. بانگ الرحيل رو مدتهاست زدن. مشكل ما شنواييمونه. گوشهامون سنگينه. و لهم اذان لا يسمعون بها. يا شايدم بعضي هامون تو كوير بي معرفتي دنيا مرده باشيم. و ما انت بمسمع من في القبور.
تو رفتي و از نزديك سكوي پرتاب هزارن نجات يافته و به فلاح رسيده رو ديدي. دعا كن ما هم زودتر به اونها ملحق بشيم.بخدا اينجا جاي موندن نيست. اينجا سالن امتحانه.يه ربع هم بيشتر وقت نداريم.
يا حق
ژپ تو نيز گذاشتي و آمدي اي همسفر؟؟
چه كنيم با اين بي دل شدگي كه تا طلب بعدي ما را بي طاقت ميكند؟؟
چه كنيم با اين بي ياري كه همه جا منزل يار است كه يارم همه جاس را بفهميم؟؟
آه!!!!!!!.دل پر از درد است و بي دل گشته ايم...
اي كاش خود نيز در نزد دل مي مانديم و هيچ گاه ديده بر گناهان نمي گشوديم كه چه كردند با دلمان اين پر گشودگان حرم يار...
بودي و ديدي اين دل بستنمان را و ناتوانيمان را از دل كندن حرم يار...
آه كه اي كاش بود و تمام نميشد...
آه....باز هم آه.................................
التماس دعا
يا علي مدد